به گزارش گروه سیاسی قدس آنلاین، آمریکا از جنگ دوکره تا امروز تقریباً در هیچ جنگی شرکت نکرده که از آن پیروز بیرون آمده باشد. نیروهای آمریکایی در جنگهای معروف کره، ویتنام، عراق، افغانستان و حتی ورود ناقصشان به سوریه و جنگ نیابتی با لبنان توسط اسراییل در دو درگیری ۳۳ و ۲۲ روزه شکستهای سختی را متحمل شدند. ولی جالب آن است که هیچگاه درباره این شکستها صحبتی به میان نمیآورند و خودشان را از دریچه هالیوود به دنیا نشان میدهند.
آنها به تازگی هم اعلام کردهاند از سوریه خارج خواهند شد و حالا زلمای خلیلزاد از توافق آمریکا و طالبان برای برقرار صلح خبرداده و به نیویورکتایمز گفته است: مقامهای آمریکایی و طالبان در مورد چارچوب اولیه پیشنویس یک توافق صلح به تفاهم رسیدهاند.
بنا بر این گزارش، دراین پیشنویس آمده است که گروه طالبان باید آتشبس را رعایت کرده و از استفاده از منطقه خود توسط «تروریستها» جلوگیری کند، و همچنین به گفتوگو با دولت افغانستان بپردازد. در ازای این اقدامات و رعایت این موارد، این توافق میتواند به خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان بینجامد.
اکنون پس از حدود ۱۸ سال حضور نظامی آمریکا در افغانستان، آنها میخواهند بدون هیچ دستاوردی این کشور را ترک کرده و به سرزمین خود بازگردند چرا که هم پول و هم نیروی انسانی زیادی را در کوهها و دشتهای افغانستان ازدست داده و دیگر توان پرداخت هزینههای نظامی در دوردستها را ندارند.
واقعیت آمریکا این است که امروز آنقدر با مشکلات متعدد دست به گریبان است که دیگر نمیتواند هزینههایی که در دهه نود و هشتاد پرداخت میکرد و خود را آقای دنیا می دانست پرداخت کند. آنها امروز نزدیک به ۲۴ هزارمیلیارد دلار بدهی داشته و به گفته ترامپ ۴۵ میلیون نفر از مردم این کشور زیرخط فقر رفته و توان پرداخت هزینههای جاری خود را ندارند. از طرف دیگر آقای ترامپ در همان دوران مبارزات انتخاباتی می گفت: ارتش ما ضعیف شده و دیگر نمیتوانیم از عهده بسیاری از هزینههای اعزام نیرو به خارج از آمریکا برآییم.
به نظر میرسد برای اولین بار از طرح تئوری ترومن در سال ۱۹۴۷، واشنگتن تصمیم گرفته است که عملاً دست و پای خود را از جهان جمع کرده و خرج خود را کاهش دهد. در واقع از آن روز که ترومن اعلام کرد که "ایالات متحده میبایست ملتهایی را که تحت انقیاد اقلیتهای مسلح و فشارهای خارجی هستند و به کمک نیاز دارند حمایت کند. اگر امریکا در این امر قصور ورزد، چه بسا که صلح جهانی به خطر افتد و بیتردید آسایش و رفاه ملت امریکا به مخاطره خواهد افتاد." تا امروز، وضعیت آمریکا بسیار تغییر کرده و دیگر واشنگتن نمیتواند به بلندپروازیهای ترومن و روزولت فکر کند و به همین علت است که آرام آرام نیروهای خود را به نیمکره غربی جهان فرامیخواند و کمتر کسی پیدا میشود که همچنان از نظریههای حضور آمریکا در سراسر جهان در آمریکا دفاع کند یا حتی درباره آن حرف بزند.
صحبتهای زلمای خلیلزاد هم در ادامه همین روند است و آنها میخواهند این کشور را به امان خود رها کرده و حقوق کمتری به سربازان مامور در دور دستها بدهند و این روند اگرچه ممکن است تا حدی بر اتفاقات این کشور اثرخاص بگذارد اما در نهایت افغانها یاد خواهند گرفت که مشکلاتشان را به دست خودشان حل کنند و دوران جدیدی را در اداره این کشور آغاز کنند.
در نهایت این دکترین ترومن است که خاک بیشتری به خود خواهد گرفت و اگرچه روزی به بهانه مبارزه با کمونیسم، پای آمریکا را به اروپا و بعدها شرق جهان باز کرد ولی امروز تنها یک آروزی فراموش شده است.
انتهای پیام/
نظر شما